شب صنعت چاپ
نقل از روزنامه شرق
تصاویر «شب صنعت چاپ» در برج میلاد یک بار روی دور تند از جلوی چشمانم میگذرد و جشنوارهای از رنگ و مرکب و موسیقی و نور، درون ذهن جای میگیرد. گفتههای مسئولان و مجری برنامه که دائم روی حضور زنان تأکید داشت، خیلی سریع مرور میشود. ناگاه به اسم محمدعلی بهمنی میرسد و انگار زمان متوقف میشود.
نور صحنه آن بالا (سن) در مرکز همایشهای برج میلاد، توی چشم میزند و تصاویری از چاپخانههای مختلف که گویا هرکدام بخشی از زمان همایش را با روش معمول این روزها به خود اختصاص دادهاند، مثل سینماهای قدیم، روی پرده نقرهای میافتد و آپارات هم انگار دارد 24ساعته کار میکند.
زمان هنوز در وقتی که نام محمدعلی بهمنی در سالن طنین میاندازد، متوقف شده است و گویی کسی در اعماق ذهن این چکامه را به زیور تکرار میآراید و دائم میخواند: «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود/ یا لحظه به نای غمش چنگ میشود/ گاهی زمین به تمام فراخیاش/ در پیش کلبه کوچک ما، تنگ میشود…». صدای مجری برنامه چهارمین جشنواره ملی ضرباهنگ چاپ که در سالن همایشهای برج میلاد درحال برگزاری بود، در گوش میانی جا میگیرد که آقای محمدعلی بهمنی، شاعر خوب کشورمان که چندی پیش او را از دست دادیم هم یکی از اهالی صنعت چاپ بود. دقیقا مثل همان چیزی که در زندگینامهاش آوردهاند: بهمنی پس از پیروزی انقلاب، به تهران آمد و مجددا به سال 1363 به بندرعباس عزیمت کرد و آنجا مسئول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات «چینیها» در آن شهرستان بود.
چهارمین جشنواره صنعت چاپ
دستاندرکاران اجرائی «چهارمین جشنواره ملی ضرباهنگ چاپ» همهچیز را آماده کردهاند تا رأس ساعت این جشنواره را اجرا کنند. جشنوارهای که هرچند به مناسبت 11 شهریور و روز ملی چاپ، سه دوره متوالیاش برگزار شده و این دوره، چهارمین سری از برنامههاست، اما به احتمال زیاد به این دلیل که با روزها دهه آخر صفر مصادف شده بود، با تأخیر برگزار میشود.
یکشنبهشب است و پس از ساعت 18، میهمانان انگار که به یک میهمانی خانوادگی آمده باشند، هنگام انتظار برای شروع برنامه، درست در راهروهای محل برگزاری جشنواره، درحال خوشوبش بودند و جشنواره ملی ضرباهنگ چاپ را تا حد یک دورهمی خانوادگی «صمیمی» کرده بودند. متصدی سالن هرچند با کمی تأخیر، اما بالاخره میهمانان را به درون سالن دعوت میکند و کمی بعد پس از استقرار آنها، با تشریفات معمول تمام برنامههای اینگونهای، با نواختن سرود ملی، برنامه آغاز میشود و اینگونه بود که چهارمین جشنواره ملی ضرباهنگ چاپ که قرار بود با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شود، در غیبت این عضو کابینه چهاردهم و با حضور معاون صنایع عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت، مدیرکل دفتر امور چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای خانواده صنعت چاپ، در محل مرکز همایشهای برج میلاد برگزار شد. سخنران نخست این جشنواره مجیدرضا اسماعیلزاده (عضو شورای سیاستگذاری صنعت چاپ) بود. او همان آغاز گفت: در شرایطى که ما درگیر تحریمهای ظالمانه و استخوانشکن و شوربختانه تحریمهاى داخلى و همچنان درگیر بدیهیترین و ابتداییترین اصول اقتصاد، تجارت و زندگى فردى و اجتماعى هستیم، تنها راه سعادت و آسایش جمعى در مشارکت همافزا، همدلى و همنوایى است، بهویژه در مسائل مشترک. بهواقع خانواده صنعت چاپ براى حل چالشها و جبران کمبودها نیاز به حرکت جمعى، تفکر و رفتار فرافردى و فراحزبى دارد.
اسماعیلزاده افزود: تردید نباید داشت که دستاوردهای فعلی، نتیجه تلاش پیشکسوتان این صنعت است که با تخصص و تجربه خود زمینه فعالیت این صنعت را فراهم کردند.
او با مخاطب قراردادن وزیر ارشاد گفت: ما اعتقاد داریم حتما تفاوت دارد چه شخصیتى رئیسجمهور، وزیر یا حتى شهردار باشد! من درباره اوضاع صنعت چاپ نه گلایهای دارم و نه درخواستى که اگر هم داشته باشم جاى بیان آن را در این دورهمى و جشن نمیدانم. میخواهم با شما که وزیر فرهنگ این مملکت هستید، فراتر از این حرفها سخن بگویم. روز، هفته، ماه و سالى نیست که یک دوست، عزیز یا عضوى از اعضاى خانواده را به دلیل مهاجرت دائمى از دست ندهیم. هم جسم و هم احساس آنها غالبا براى همیشه از این خاک و اطرافیانشان غروب میکند. متأسفانه ما با افراد خلاق، هنرمند، نخبه و مطالبهگر که حرفهای متفاوت و غالبا درستى دارند، رفتارهاى قهرى داریم و فراموش نکنیم که اغلب اینها هستند که شهرها را زیبا میکنند، شعر میسرایند، موسیقى میسازند و خلق اختراع براى صنعت دارند. آقاى وزیر، نخبگان و فرهیختگان کشور را قدر بدانیم و از آنها در تصمیمگیریها و اداره امور بهره ببریم. مبادا ایران عزیز ما، با تکرار ندانمکاریها، بیتدبیریها و بیبرنامگیها از افراد فرهیخته تهى شود و خداى نکرده فروپاشد. ما دل در گرو این آب و خاک داریم و جز آبادانى و سرفرازى آن نمیخواهیم. ما روى شما و دولت جدید حساب ویژهای باز کردهایم، شما هم روی ما براى پیشبرد امور حساب کنید.
رونق ۱۰ درصدی چاپ
در ادامه این مراسم، احمد ابوالحسنی (رئیس اتحادیه چاپخانههای تهران) نیز به عنوان سخنران گفت: اولین سالی که به عنوان رئیس اتحادیه فعالیت خود را آغاز کردم، اعلام کردیم که میخواهیم برگزاری بزرگداشت روز صنعت چاپ را خودمان برعهده داشته باشیم. چهار سال پیش که اولین دوره این جشنواره را برگزار کردیم، همهگیری کرونا بود و با ١۴٠ نفر همایش را برگزار کردیم، اما امسال به بیش از سه هزار نفر رسیدهایم.
او افزود: از همان ابتدا بر «ما میتوانیم» تمرکز کردیم که خروجی امروز مشخص است.
محمدمهدی برادران، معاون صنایع عمومی وزارت صمت نیز که در این مراسم حضور یافته بود، در سخنانی با اشاره به رشد ١٠.۵ درصدی مصرف در حوزه چاپ در سهساله اخیر، گفت: هنوز سرانه مصرف در این حوزه پایین است.
او با بیان اینکه صنعت چاپ، صنعتی با قدمت بالا و دیرینه است که جزء پیشکسوتهای صنایع کشور به حساب میآید، افزود: صنعت چاپ یک صنعت مکمل محسوب میشود و بدون آن، قطعا سایر صنایع در مقام توزیع کالا، تبلیغات، صادرات و… دچار مشکل خواهند شد. هر زمان که حال این صنعت خوب است، سایر صنایع هم حال خوبی دارند، اما اگر روزی در این صنعت دچار مشکل باشیم، سایر صنایع هم دچار چالش خواهند بود.
برادران گفت: اگر امروز صحبت از ٩۵ میلیون دلار صادرات در صادرات رسمی میکنیم، هرچند این عدد در کنار اینکه هر کالایی که صادر شده، صنعت چاپ هم همراه بوده است، عدد ناچیزی است. هر کالایی که صادر شده، قطعا محصولات صنعت چاپ را هم کنار خود داشته است؛ اگر لوازم خانگی یا هر کالای صنعتی دیگری را صادر کردهایم، در کنار آن ارزش افزوده بالایی توسط فعالان صنعت چاپ و با اتکای نیرو و توانی که این صنعت را هدایت میکنند، دنبال میشود.
او تأکید کرد: این صنعت بسیار رقابتی است. حتما نیاز داریم که با حداقل قیمت و بیشترین کیفیت بتوانیم محصولاتی را ارائه کنیم که سایر صنایع هم از آن بهرهمند شوند و بتوانند با سایر محصولات داخلی و خارجی، رقابت خود را دنبال کنند.
معاون صنایع عمومی وزارت صمت اظهار کرد: هزارو ۴٩٣ واحد صنعتی تولیدی بزرگ و ١۵هزارو ۴٠٠ واحد صنفی در سراسر کشور، رسالت مهم صنعت چاپ را دنبال میکنند. رویکردهایی که در سالهای اخیر دنبال شده، رویکرد نگاه صنعتی به مقوله چاپ و مقوله قالبهای صنعتی بوده است که در مجموعهها ارائه شده و مقوله بسیار وسیع و عظیمی است.
حاشیهنگاری
در آغاز برنامه و همان زمان که مجیدرضا اسماعیلزاده روی سن رفته بود و داشت با شیوه مخصوص به خودش به برخی سیاستها در برگزاری مراسمهای برج میلاد انتقاد میکرد، ذکر مطلبی در لابهلای سخنانش که جنبه غیررسمی داشت، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. اسماعیلزاده میگفت: من در دورههای قبل وقتی بالای سن میآمدم، کراوات میزدم، اما این دوره میبینید که از این عنصر اضافی در لباس ایرانی استفاده نکردم. قبل از برگزاری مراسم برای هماهنگیهایی خدمت برخی از آقایان رسیدم. آنها گفتند میهمانها چه کسانی هستند و سخنرانان چه کسانی؟ من هم توضیحاتی کلی دادم، اما آنها میگفتند: سخنرانان و هرکسی که بالای سن میرود نباید کراوات بزند. من هم خدمتشان عرض کردم: یکی از سخنرانان من هستم که رعایت خواهم کرد، اما یکی از سخنرانها آقای وزیر است که نمیدانم رعایت میکند یا نه. برنامه تمام شده است. پیرمردی از کارگران یکی از چاپخانهها را بیرون برج میلاد ملاقات میکنم. پر از حرف است. کلی گلایه دارد از صنعت چاپ، مسئولان صنعت چاپ در وزارت ارشاد و اینکه بعد از 40 سال کار مجوزی به او دادهاند برای راهاندازی چاپخانه اما او پولی نداشته و هیچکس هم برای تسهیلات به او کمکی نکرده است. یکییکی آنها را نام میبرد و درباره اقداماتی که انجام دادهاند حرف میزد. از او خداحافظی میکنم و این سؤال در ذهنم میچرخد که مگر یک آدم باید چه چیزی داشته باشد که بتواند بعد از چهار دهه کار در یک زمینه، شرایط این را داشته باشد که در همان زمینه صاحب دفتر و دستکی شود؛ آنهم آدمی که یک پرونده زیر بغلش بود از کارهایی که در صنعت چاپ انجام داده است.